«آلوی سینگر» (آلن)، کمدین موفق که دو بار ازدواج کرده، اکنون تنها در منهتن زندگی می کند. او وقتش را صرف کار حرفه ای، رفتن به سینما و مراجعه به روان کاو می کند. تا این که در سال ۱۹۷۵، پس از شانزده سال مراجعه به روان کاو، «آلوی» با دختری به نام «آنی هال» (کیتن) آشنا می شود…
تنوع در ساخت اجزای فیلم و دکوپاژ(خوش ساخت و متمایز)
هدف زیبا و پایانی آموزنده
نقاط ضعف
نبود موسیقی متن مناسب(آغازین بدون موسیقی متن)
بنام خدا
*این نقد شامل اسپویل قسمت هایی از فیلم هست* (هدف نقد فهمیدن و درک بهتر فیلم هست)
ضمن عرض سلام به شما عزیزان دوست داشتنی کاربران سایت نایت مووی امروز با هم اومدیم تا بی شک یکی از شاهکار های وودی آلن بزرگ و یکی از بهترین درام های طنز مزاج تاریخ یعنی فیلم کم نظیر انی هال خدمت شما باشیم با تشکر دیگر از همه عوامل رسانه نایت مووی بابت زحماتشون.
خب اول کمی اطلاعات در مورد فیلم بگیم که کلی کار داریم چون فیلم اجزای خیلی زیادی داره و برای درک بهتر و دقیق تر اون باید قشنگ جزئیات رو شناسایی و مشخص کنیم.
فیلم انی هال که در 20 آوریل سال 1977 به نویسندگی و کارگردانی و بازیگری وودی آلن(با دریافت 4 جایزه اسکار) به عمل اومد البته با بازیگری بی نظیر خانوم دایان کیتون(1 جایزه اسکار) و با دریافت نمره 8 توس اعضای سایت IMDb و نمره عالی 92 توسط منتقدین برنده 4 جایزه اسکار و 25 جایزه دیگه بشه هر چند واقعا شایستگی این رو داشت که جزو 250 فیلم برتر قرار بگیره اما برای اینکه یه فیلم بتونه جزو لیست 250 فیلم برتر قرار بگیره نیازه داره به نمره حداقل 8.1. خب از اینا گه بگذریم میرسیم به بخش نقدمون فقط یادآوری کنم این نقش برای درک بهتر و عمیق تر فیلم هست پس در بیشتر جاهای نقد به اجبار مجبور بودم اسپویل کنم دیگه با خودتون.
خب برای اینکه فیلمای وودی آلن رو بشناسیم ابتدا باید خود وودی آلن رو بشناسیم چونکه بیشتر فیلمنامه هاش اقتباس از زندگی شخصی خودش هست. اولین نکته در مورد وودی آلن اینه که یه جورایی در بین همه کارگردان های حال حاضر کمی خاص تر بنظر میاد بدلیل فیلمنامه هاش و نوع ساخت فیلماش که تنوع فردی به شخصه زیاد به کار میبره و به قواعد زیاد پایبند نیست و دوست داری فیلمش رو خودش بسازه با هدفی که داره.
خب بنظرم اولین نکته در مورد فیلم آغاز فیلم هست که خیلی متمایز با سایر فیلم ها شروع میشه ابتدا کمی تیتراژ کوتاه بعد همونجا وودی شروع میکنه پس باید میخکوب شیم از همون اول کار تا بفهمیم که چی میگه من به شخصه حدودا 2-3 بار فیلم رو پشت سر هم دیدم و از قسمت های اون یاداشت برداری کردم تا یادم باشه حتما براتون بگم. دوتا نکته هست توی همین بخش اغازین فیلم:
1.وودی الن در همون ابتدا دوتا جک میگه و میگه که اینا برام خیلی مهم هستن و به زندگی شخصیم و رابطه هام ارتباط دارن در واقع داره نگرش خودش رو با اون جک ها بیان میکنه و در جکش گفت که کلیدی هست بر روی رابطه هام و مفهوم جوکه هم این بود اگه یادتون باشه: دردآور بودن زندگی در عین حال کوتاه بودن عمر هست و جک بعدی درک کردن عمیق نقاط ضعف و تا حدی به خودشناسی اشاره میکنه که در واقع جوکش هم این بود :هیچگاه عوض باشگاهی نمیشم که یک نفری رو مثل من انتخاب کرده!
2. کسی که اره این جک رو میگه و به نوعی بخش اغازین رو داره میگه الوی سینگر هست یا وودی الن؟ باید بگم بنظرم وودی الن هست چونکه وودی آلن میگه که دارم پیر میشم و دیگه 40 سالم شده خب وودی آلن متولد 1935 هست و داستان فیلم انی هال به سال 1975 بر میگیرده با یه جمع وتفریق میشه فهمید وودی آلن دقیقا 40 سالش بوده پس میشه گفت خوده وودی آلن هست در قالب شخصیتی محدود تر و کمی متمایز تر بنام الوی سینگر
خب این از بخش اغازین که طوفانی شروع شد.
کمی دیگه از نکات مثبت فیلم بگیم، از نکات دیگر رایج وودی آلن جزئی نگری و شخصیت پردازی بی نظیرش هست که در بیشتر آثاراش میتونیم به این موضوع پی ببریم.
اول در مورد شخصیت پردازی بگیم.
شخصیت پردازی الوی سینگر تا حد زیادی شبیه خود وودی الن هست یه کمدین با درگیری های ذهنی که از قوه تخیل بالایی قرار داره و توی برقراری احساسات و رابطه های طولانی مدت(طبق گفته مادر الوین در یک سکانس) نا موفق بوده یه کسی که مونولوگ ها و دیالوگ ها رو با کنایه طنز آمیر و اصطلاحات رو با گویشی خاص و کمدی گونه به کار میبره کسی تحمل بقیه رو نداره و تا حدی کم حوصله هست، شخصیت پردازی ظاهری اون که یه فرد شلخته با تیپ و لباس های نه چندان جلوه گر با حرکات اشاره ای غیر مستقیم عالی
شخصیت دیالوگ یا مونولگی بیان نمیکنه اما پیامشو به مخاطب میرسونه برا مثال موقعی که مثلا موضوعی کسل کننده مطرح میشد الوی با حرکت دادن ابرو ها به سمت بالا یا با حرکت دادن گردن به نشانه تاسف در خیلی از جاها به نشانه ی مضحکه بودن الوی زبونشو میاورد بیرون یا وقتی که هول میشد و دچار اضطراب میشد سرشو میخاروند و .. یا موقع حرف زدن که با مشکلاتی تکلمی متعددی رو به رو میشد اینا همگی نشونه ی شخصیت پردازی عمیق هست.
تفکرات خاص یک کودک: از دیگر شخصیت پردازی خوب فیلم میتونیم به بخش کودکی الوی اشاره کنیم که در همون بخش اغازین شروع کرد به گفتنش، در مورد تفکراتی که داشت و درگیری های فکری وذهنی و دغدغه های کودکی که نسبت به هم سن و سالان خودش فرق های داشت و خودش اینو احساس میکرد. یکی دیگر از نکات شخصیتی الوی و وودی الن بیماری اختلال حواس یا همون پارانویا هست که حدود 2-3 بار در فیلم اشاره شد بهش و در هر بار الوی(وودی الن) اونو تکذیت میکنه و رد میکنه و باهاش مقابله میکنه و همچنین یهودی بود اون و تعصباتی که بر روی نیویورک و افکارش داشت همگی از شاخ وبرگ دادن شخصیت پردازی هست.
اما در مورد انی هال با بازی دایان کیتون که یک دختر خجالتی کم رو و کم صحبت با مو های افشان یا تیپ و لباس خاص خودش با لحن حرف زدن با طرز راه رفتن خودش که نشون میداد دارای چه ویژگی هایی هست از جمله ویژگی ها مثل ناموفق بودن در رابطه ها یا عدم موفقیت در برقراری ارتباط یا جامعه گریزی با رانندگی افتضحاحش..! همه اینا ویژگی های شخصیتی هستن که فیلم رعایت کرده.
اما میرسیم به جزئی نگری فیلم، از همون بخش اغازین فیلم میشه شروع کرد! موقعی که الوی داره سعی میکنه زندگیش رو توضیح بده در مورد محل زندگیش میگه همون شهربازی دقیقا همونجایی که الوی کوچک داره غذاش رو میخوره و دستاش میلرزه بخاطر ترن هوایی بالا سرش پدرشو میشه دید که بیخیال هست و روزنامش رو ورق میزنه که نشون دهندی اینه که الوی توی خانواده کمبود محبت داشته و مورد اهمیت واقع قرار نمیگرفته یا بریم جلو تر مثلا اونجایی که با انی و دوست خودش تصمیم میگیرین برن به بروکلین و یاد اوری میکنه که خانوادش همیشه با هم جر و بحث داشتن یا اونجایی که با خانواده انی در حال خوردن غذا بر سر میز هستن و با فن مونولوگ گویی مقابل دوربین خاواده انی و با خانواده خودش مقایسه میکنه و اون شلوغی و سر وصدا و ازدحام رو در خانواده الوی و ارامش و صمیمیت رو بین خانواده انی میشه حس کرد.
یکی از بزرگترین جزئیات ریز فیلم همون موقعی هست که در اولین صحنه با انی که میخواد از تاکسی پیاد بشه اشنا میشیم و الوی و انی با هم میرن تا یه فیلم رو ببینن اما چون 2 دقیقه از اون گذشته الوی پشیمون میشه من رفتم فیلم پیداش کردم از طریق اون تیکه پوستری فیلم که توی کادر بود. و در واقع الوی و انی اونموقع میخواستن فیلم چهره تو چهره ساخته 1976 به کارگردانی و نویسندگی اینگمار برگمان...! حالا چرا برگمان؟ دلیلش اینه که وودی الن از طرفداران برگمان هست.
در جایی دیگر هست که در واقع در اولین دیدار الوی با انی هم هست بعد از ماشین سورای افتضاح انی که الوی به انی میگه 15 سال هست به پیش روانشناس میره و بعد این جمله رو میگه که: تا یه سال دیگه میرم و اگر جواب نداد دنبال معجرزه میگردم) این جمله در ابتدا معنی چندانی نداره اما باید برگردیم به بخش اغازین باز هم. اونجا که الوی میگه حدود 1 سال هست با انی بهم زدم یعنی انی براش مثل یه معجزه بوده و دیگه دکترش رو ول کرده...! این هم از دیگر نکات جزئی نگری فیلم هست.
دقیقا بعد از این جمله و کمی بعدش یه بخش خیلی زیبا توی فیلم هست که هم جزئی نگری کرده و هم تنوعی هست در ساخت اجزای فیلم، موقیق که دیالوگ های بین الوی و انی رد وبدل میشن و اونجا حرف هاشون با حرف های ذهنشون در تضاد هستن واقعا یکی از جالب ترین صحنه هاست که نشون میده ادما با حرف زدن اون چیزی رو که واقعا میخوان وهستن نشون نمیدن، که این رو کاملا با روشی طنز آمیز گونه بیان کرده و به کار برده.
در اولین جایی که انی میخواد خوانندگیش رو توی اون کلوپ شبانه امتحان کنه شاید توجه نکرده باشید اما 5 لامپ بالای سر انی هست که شاید میشه گفت بدلیل اینکه اسم انی به زبان لاتین 5 حرف هست 5 لامپ قرار داده البته نمیشد مطمئن شد ولی یه هماهنگیو تناسب خیلی خوب رو اورده.
اگه یادتون باشه همون تقریبا اواسط فیلم انی در ماجرای خرچنگ هایی که الوی باهاش سر و کله میزنه چندتا عکس میگیره و شما میتونید این عکسارو ببینید کی؟ دقیقا سکانسی که انی به الوی زنگ میزنه تا بیاد عنکبوت خونش رو بکشه و الوی وقتی وارد خونه انی شد میپرسه به کنسرت راک رفتی؟ دقیقا عکسا به دیوار چسبیدن...!
پس دیدید که چقد فیلم جزئیات داره و به جزئیاتش اهمیت داده شده.
از دیگر نکات مثبت فیلم میتونیم به روند متنوع و پر چالش و هیجان اون گفت که با اینکه فیلم درام و دراماتیک هست اما اصلا روند کندی رو نداره و گهگاهی با کار های طنز امیز کاراکتر ها و کمدی بازی های وودی الن این روند یکنواخت نیست و کسل کننده نیست به هیچ وجه، روند داستانی متناسب با موضوع هست و نکاتی اصولی اون رعایت شده پس روند متنوع و بالانس فیلم جذابیت فیلم رو بیشتر کرده.
در واقع با تلفیق درام و کمدی تونسته دوتا ضرباهنگ تلفیقی رو ایجاد کنه که باعث شه میخکوب شید به فیلم و زمان از دستتون بپره پس خیالتون راحت از این بابت. همچنین خلق صحنه های رمانتیک و احساسی که باعث شده بخش درام فیلم حفظ شه و فراموش نشه صحنه هایی که دیالوگ ها واقعا لذت بخش هستن و درگیری های احساسی و عاطفی هر بیننده ای رو مغلوب میکنن...!
ترجیح میدم نتیجه گیری و نکته مفهومی فیلم رو آخر نقد بگم و سریع نقطه شعف فیلم رو بگم، متاسفانه فیلم موسیقی متنی نداشت به همین دلیل نمره ای خوب نگرفت در این بخش هر چند که وودی الن بخش موسیقی متن رو به نحوی با مونولوگ های طوفانی خودش در بخش اغازین جایگزین کرد اما فیلم موسیقی متنی نداره و نمیشه روی اون مانور خاصی داد ولی از جذابیت فیلم ذره ای کم نمکنه و صرفا فقط بخش فنی فیلم هست.
در آخر میرسیم به نکته مهم فیلم و نقدمون یعنی مفهوم فیلم و نتیجه گیری کلی(همه موارد رو توضیح میدم):
1.بررسی زندگی شخصی الوی و عدم موفیقت در رابطه با انی
2.درک کردن و کمک کردن طرف مقابل در رابطه ها
3.دلیل اصلی جدایی با انی
به ترتیب اگر یادتون باشه از همون بخش اغازین الوی میگه که بعد از 1 سالی که منو انی از هم جدا شدیم فکر و خیالات زیادی تو سرم هست که چرا جدا شدیم که در ادام هبه این مسائل میپردازه در خیلی از جاها ما شاهدش بودیم که توقعات الوی از انی خیلی زیاد از حد بود مخصوصا اونجا که در اواخر فیلم دوتایی پیش روانشناساشون صحبت میکنن در اونجا میفهمیم که انی دوست داره به احساسات خودش هم اهمیت ببینه که الوی رو مانع اینکار میبینه و درواقع انی داشت بهبود پپیدا میکرد که همچین حسی رو داشت و از اون طرف الوی میگفت که معالجه و درمان انی روی برطرف کردن نیاز ها و خواسته هام تاثیر گذاشته و برام نامطلوبه.
در اواخر فیلم دیدیم که انی از الوی تشکر کرد بابت حمایتش که تونست با مردم و جامعه ارتباط برقرار کنه و خواننده موفقی بشه و دوباره انگیزه ای برای زندگی کردن پیدا کنه.
در دیگر موارد شاهد کمک های الوی به انی و انی به الوی بودیم و همکاری دو طرف مقابل رو دیدیم.
دلیل اصلی جدائی انی و الوی چه بود؟ در ابتدا گفتیم توقع زیادی الوی از انی و همچنین اهمیت انی به احاسات خودش یکی دیگر از نکات جالب صحنه ای بود که انی والوی سعی کردند ابراز علاقه کنند اما ناگهان دیدیم که به شیوه ای روح انی از اون جدا شد که الوی گفت احساس میکنم از من فاصله گرفتی و انی در جواب گفت جسم فیزیکی من در اختیار تو هست اما در پاسخش الوی گفت من فقط جسم فیزیکیت رو نمیخوام و من همه چیزیت رو با هم میخوام نه فقط جسمت رو که نشون میداد انی در واقع فقط نزدیکی فیزیک داشت با الوی و نزدیکی روحی و احساسی نداشت و همین شروع جدائی شد و از آن به بعد الوی هر وقت میخاست به ادامه رابطه اش با انی فکر کند فقط به مشکلاتی که داره با نی میتونست فکر کنه که از عامل اصلی اون هست
برمیگردیم به سراغ اخرین سکانس وودی الن یا همون الوی داشت میگفت چه انتظاری داشتی این اولین فیلمنامه من بود درسته که باید پایان قشنگی باشه اما نیست. و مفهوم فیلم اینه حتی اگر رابطه ای داریم که به سرانجام خودش نرسید دلیل بر بیهوده بودن اون نیست و موفق بودن در رابطه صرفا به سرانجام رسیدنش نیست و اون درس هایی که یاد میگیریم در طول رابطه و اون کمک های طرف مقابل و ... همگی بخش از یک رابطه هستن و همه نیاز دارن به یه رابطه جدید با افراد جدید و در اخر هم که وودی الن با یه جوک دیگه که همین مفهوم رو داشت فیلم رو کات داد.
شروع با جوک و پایان هم با جوک.
درسته که طولانی شد اما امیدوارم درک بهترین از فیلم پیدا کرده باشید.
امیدوارم این نقد مفید واقع شده باشه براتون.
AW
داستان زندگی املی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته میشود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد املی. پدر و مادر املی دچار نوروزه هستند و حتی او را در آغوش نمیگیرند. او با همین تنهایی بزرگ میشود و خانه را ترک میکند و به پاریس میرود.
بعضی وقتا زندگی آنطور که ازش انتظار داریم پیش نمیرود. "پت سولاتانو" همه چیزش را باخته. خانهاش، شغلش و حتی همسرش. هم اکنون او بر بازسازی زندگیش مصمم است و میخواهد رابطهش با همسرش را درست کند ولی باید شرایط سختی را پشتسر بگذارد...
«گوییدو» ی یهودی (بنینی) شیفته ی یک معلم مدرسه به نام «دورا» (براسکی) می شود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش می رسد و با او ازدواج می کند. اما چند سال بعد، او از همین حس طنز و شوخی خود باید بهره ببرد تا پسرش را در اردوگاه کار اجباری حفظ کند...
فیل (مورای)، گزارشگر هواشناسی تلویزیونی اهل فیلادلفیا با نارضایتی به شهر کوچکی می رود تا مراسم سالانه ی روز معروف دوم فوریه را پوشش دهد. صبح روز بعد از خواب بیدار می شود و در می یابد که بار دیگر دوم فوریه است. این اتفاق مرتبا در روزهای بعد هم رخ می دهد…
داستان فیلم درباره ی بازیگری افول کرده به نام ریگن است که سابقاً نقش اَبَرقهرمانی به نام “مرد پرنده” را ایفا می کرده و شهرت و محبوبیت بسیاری داشته است. اما اکنون با فراموشی این فیلم ، زندگی هنری او نیز افول کرده و کمتر فردی است که به مانند گذشته به او بها دهد. از این رو ریگن قصد دارد با اجرای نمایشی بار دیگر در کانون توجه قرار بگیرد. اما…
داستان فیلم از یکی از روزهای پایانی فیلم، روز 488 شروع می شود و یکباره همه چیز به روز اول بازمی گردد. داستان اصلی از تاریخ 8 ژانویه هنگامی که تام هانسن (جوزف گوردون لویت) با سامر فین (زو دشانل)، دستیار جدید رئیسش در دفتر دیدار میکند شروع میشود. تام به عنوان یک معمار آموزش دیده، اما به عنوان یک نویسنده در شرکت کارت پستال لس آنجلس کار میکند. پس از یک شب رقص و موسیقی که تام همراه با دوستش مکنزی و سامر سپری میکند، مکنزی در حالی که مست است اذعان می کند که تام به سامر علاقهمند است. سامر و تام شروع به آغاز دوستی میکنند، اما سامر به عشق حقیقی اعتقاد ندارد و به تام میگوید که هیچ وقت نمی خواهد دوست پسر داشته باشد…
«کال» (استیو کارل) مرد میانسالی است که همه چیز زندگی اش در مسیر درست و خوبی است. خانواده ای خوب، شغلی مناسب و محیطی دوستانه. اما زمانی که او با همسرش دچار مشکل میشود و «امیلی» به فکر طلاق گرفتن می افتد و کال را برای مدتی ترک می کند، همه چیز خراب می شود. در همین بین کال با مردی به نام «جیکاب پالمر» آشنا می شود که به او توصیه می کند تا برای مدتی هم که شده به صورت مجردی خوش بگذراند تا بعدا دوباره همسرش را راضی به زندگی کند…
«اندي استيتزر» که در يک مغازه فروش لوازم الکترونيکي کار ميکند، زندگي آراميدارد. همکارانش او را دوست دارند، از اين رو وقتي باخبر ميشوند که اندي در چهل سالگي هنوز باکره است، دست به کار ميشوند تا موقعيتي فراهم کنند تا مشکل اندي را حل کنند. اندي که در جواني به دليل تجربيات ناگواري که ازبرخورد با جنس مخالف داشته، اين نوع رابطه را به بوته فراموشي سپرده است. اما وقتي با «تريش»، زني چهل ساله که درنزديکي فروشگاه آنها يک مغازه تجارت اينترنتي دارد، آشنا ميشود تصميم ميگيرد تا در اين زمينه تجاربي کسب کند.